
آیت الله نوری
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه همدان، آيتالله العظمی «حسين نوری همدانی»، در سال ۱۳۰۴ شمسی در يك خانواده مذهبی در شهر همدان ديده به جهان گشودند، پدر ايشان مرحوم حجتالاسلام و المسلمين حاج شيخ «ابراهيم نوری همدانی»، از علمای وارسته همدان، معاصر با آيتالله العظمی آخوند «ملاعلی همدانی» و همحجره ايشان بود.
معظمله در سن هفت سالگی آموختن را آغاز كرده، ادبيات فارسی، گلستان سعدی، انشاء، ترسل نصاب و… تا معالم الاصول را پيش والد مكرم خويش فرا گرفتند، سپس در سال ۱۳۲۱ شمسی وارد مدرسه مرحوم آخوند همدانی شده و حدود يك سال و نيم در آنجا به فراگيری علوم پرداختند؛ ولی اشتياق و عطش ايشان به آموختن و استعداد مثالزدنی فراگيری در وجود معظمله باعث شد تا وی بعد از مدت كوتاهی اقامت در همدان، به شهر مقدس قم عزيمت كرده و در آشيانه اهل بيت عصمت و طهارت (ع) اقامت افكنده، با به جان خريدن همه مشقتهای جان فرسای آن روز، به بهرهگيری از دروس اساتيد برجسته حوزه علميه قم بپردازند .
همانگونه كه بيان شد ايشان دروس ابتدايی را در خدمت پدر بزرگوارشان آموخته، سپس در محضر بزرگان حوزه علميه همدان به ويژه مرحوم آيتالله العظمی آخوند «ملاعلی همدانی» زانوی شاگردی زدند، بعد از ورود به حوزه علميه قم، بيشترين استفاده علمی را از خدمت آيات عظام، داماد، حجت كوهكمرهای، علامه طباطبايی، بروجردی و امام خمينی (ره) داشتهاند كه اين قسمت را از زبان خود حضرت آيتالله العظمی نوری همدانی میخوانيم: يكی ديگر از اساتيد مهم ما مرحوم آيتالله العظمی سيد محمد داماد است كه حدود ۱۲ سال در درس فقه و اصول معظم له شركت كردم، چند نفر بوديم در حوزه كه به شاگردان داماد معروف بوديم، ايشان مرد بسيار دقيقی بود و دقت نظر ايشان انصافاً خيلی خوب بود، در تربيت شاگرد و عنايت به شاگرد هم ممتاز بود، نوشتههايی از درس آن مرحوم را بنده دارم، من درسهای ايشان را مینوشتم و بعداً خدمت ايشان میدادم، مطالعه میكردند و با دقت در حاشيهاش چيزهايی مینوشتند كه اكنون وقتی نگاه میكنم برای من يك يادگار آموزنده و مهمی است.
از جمله كسانی كه باز پيش آنها درس خواندم آيتالله علامه طباطبايی بود كه پنج سال بنده به درس اسفار ايشان رفتم، البته عظمت و بزرگواری آيتالله علامه طباطبايی از لحاظ اخلاق، كمال و معلومات و تربيت شاگرد، معلوم است و نياز به توضيح ندارد، يكی ديگر از اساتيد بزرگ ما آيتالله العظمی سيد «محمد حجت كوهكمری» بود، من در درس ايشان مدتی شركت میكردم، درس معظمله، در آن زمان در قم ممتاز بود،
استادی بسيار بزرگ و خيلی خوش بيان بودند، در درس گفتن سليقه خوبی داشتند، مطالب را دستهبندی میكردند، دستهبندی مطالب بگونهای بود كه نوشتنش خيلی راحت بود، روش آن مرحوم بايد برای ما درس باشد كه مطالب را تنظيم كنيم، مثلاً بيع فضولی كه میگفت، در بيع فضولی چند تا مبناست: مبنای مرحوم شيخ انصاری، مبنای مرحوم آخوند خراسانی كه از حاشيه آخوند بر مكاسب استفاده میشود، مبنای مرحوم سيد «محمد كاظم يزدی»، مبنای مرحوم شيخ «محمد حسين كمپانی اصفهانی» و مبنای خودش، پنج شش تا مبنا بود، از اول بيع فضولی تا آخر، هر روز مطلب هركس را روی مبنای خودش، بطوری تنظيم میكرد كه انسان از اين بيان و دستهبندی تعجب میكرد، درس را به اين ترتيب میگفت و مقتضای مبنای هر كس را در مسأله، بيان میكرد، يا در صحت و نفوذ بيع فضولی و در بحث اجازه مثلا در نقل و اقسام كشف و… تقسيمبندی بسيار جالبی داشت.
نكته ديگری كه در رابطه با ايشان به نظرم رسيد، آن است كه روزی كه در آستانه احتضار قرار گرفته بود، رفتم منزل ايشان، نزديك مدرسه «حجتيه» من توی حياط بودم و اشخاص ديگری هم بودند، همه ناراحت و متأثر بوديم، يك نفر آمد و گفت: برای ايشان، مقداری تربت سيد الشهدا (ع) آوردند، تربت را با آب قاطی كردند، تا ايشان بخورند، ايشان هم برداشت و نزديك لبش آورد و گفت: (آخر زادی من الدنيا تربة الحسين ) و آنگاه نوشيد و اشهد ان لا اله الا الله را گفت و روبه قبله، به جوار حق پيوست.
يكی ديگر از اساتيد بنده آيتالله العضمی بروجردی بودند، بنده از روزی كه ايشان به قم تشريف آوردند تا روزی كه از دنيا رحلت كردند، يعنی؛ در حدود ۱۵ سال در تمام درسهای ايشان افتخار شركت كردن را داشتم و مقدار زيادی از درسهای فقه و اصول آن استاد بزرگ (اعلی الله مقامه) را نوشتهام و در ضمن شركت در درس گاهی مطالبی در رابطه با درس مینوشتم و در درس به محضر مباركشان تقديم میكردم، معظم له آن را میخواندند و گاهی هم با بزرگواری خاصی كه داشتند مورد تشويق قرار میدادند.
يكی از اساتيد بزرگ ما، امام خمينی (ره) بودند، راجع به حضرت امام، بايد عرض كنم، اولين وسيله آشنايی من با ايشان، در ابتدای ورودم به قم، سال هزار و سيصد و شصت و دو قمری، در درس اخلاق ايشان بود كه روزهای جمعه عصرها تقريباً يك ساعت به مغرب مانده در مدرسه فيضيه، زير كتابخانه درس اخلاق میفرمودند، بعد توسط آيتالله العضمی «محمد خوانساری»، نماز جماعت اقامه میشد، بنده هم در درس اخلاقی، عرفانی و علمی ايشان، شركت میكردم، اين درس، بسيار سازنده و كامل بود، آيات و احاديث آميخته با برداشت علمی، اخلاقی با بيان بسيار رسا و كافی از دل برمیخاست و بر دل مینشست و تحولی عميق در شنونده ايجاد میكرد.
مدرسه مملو از جمعيت میشد، صفا و معنويت اعضای مجلس را فرا میگرفت، در همان موقع هم ايشان يكی از علمای بزرگ و مشهور بودند و در تيزبينی و ژرفانديشی و واقع نگری و وسعت نظر ممتاز بودند، يكی از چيزهايی كه در معرفی فكر ايشان، خيلی مؤثر بود كتاب «كشف الاسرار» ايشان بود كه آن موقع اين كتاب چاپ شده بود و در دسترس بود، البته هنوز هم اين كتاب بسيار ارزشمند و عالی است.
شخصيت ايشان، داراى ابعاد مختلفى است، يكى از جهت بعد فلسفى كه شايد الآن مثل ايشان، كسى را سراغ نداريم، اگر چه در آن زمان در تهران مرحوم آشتيانى را داشتيم، علامه طباطبائى آن موقع در نجف بودند و همچنين، استاد معقول حضرت امام، مرحوم آيتاللَّه العظمى سيد «ابوالحسن قزوينی»، معروف به علامه رفيعى بودند كه چند ماهى قم تشريف آوردند و درس معقول مىفرمودند و بنده هم درس ايشان مىرفتم.
درباره شخصيت ايشان از جهات مختلفى مىشود صحبت كرد، كه از نظر بنده، آنچه مهم است، مسأله شناخت زمان است، در متون دينى ما هست كه عالم، بايد عارف به زمان باشد، ايشان از لحاظ شناخت جريانات و مقتضيات زمان، داراى امتياز خاصى بودند و در ميان علمای بزرگ، هر يك از آنان كه فكر و فعاليتشان با زمان هماهنگ بوده است، توانسته است تحولى ايجاد كند.
معظمله با الهام از آيات قرآنی و روايات اسلامی و با تأسی بر سلف صالح خويش در مورد تعظيم و تكريم اساتيد خود از هيچ كوششی فروگذار نكرده، پيوسته يكی از توصيههای ايشان به شاگردان و مخاطبان خود تكريم و تجليل از اساتيد خود است تا جايی كه بارها فرمودهاند: «من اسامی همه اساتيد خود را يادداشت كرده، در نماز شب خود برای آنان دعا میكنم، چرا كه اين عمل دارای بركات فراوانی بوده، باعث توفيق روزافزون انسان میشود».
آيتالله نوری از بدو ورود به حوزه علميه قم همزمان با تحصيل، تدريس را در رشتههای متنوعی آغاز كرده و نحوه تدريس ايشان شاگردان زيادی را جذب كرد، تا جايی كه درس نهجالبلاغه معظم له در مسجد اعظم در زمان طاغوت از درسهای پرمحتوای حوزه علميه آن روز به حساب آمده، مباحث مطروحه در آن از حيث منطق و استدلال چنان عرصه را بر كارگزاران رژيم طاغوت تنگ كرد كه چارهای جر تعطيلی آن نديده و با تعطيل كردن آن صدها تن از فضلای حوزه علميه را ـ كه اينك هريك از بزرگان حوزه و خدمت گزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی محسوب میشوند، از آن نعمت محروم كردند و اينك نيز قريب به سی سال است كه به تدريس درس خارج مشغولند كه حدود يكهزار نفر از فضلا و علمای برجسته از محضر ايشان كسب فيض میكنند.
آيتالله العظمی نوری همدانی از حيث نوشتن مطالب علمی تقيد خاصی دارند و يكی از سفارشات جدی ايشان به طلاب اين است كه بايد اهل قلم باشند و در زمينههای گوناگون بتوانند قلمفرسايی كنند، روی اين اصل معظم له نوشتههای فراوانی در زمينه موضوعات مختلف دارند كه بالغ بر ۵۰ جلد میشود، برخی از آن نوشتهها چاپ شده و بعضی ديگر در آستانه چاپ قرار دارد و برخی از آنها در حال آماده سازی جهت چاپ است.
كتابهايی كه تاكنون به زيور چاپ آراسته شدهاند، عبارت است از: الخمس، مسائل من اجتهاد و تقليد، امر به معروف و نهی از منكر از ديدگاه اسلام ـ عربی، امر به معروف و نهی از منكر از ديدگاه اسلام ـ فارسی، اسلام مجسم ـ شرح حال علمای بزرگ اسلام، جايگاه بانوان در اسلام، جهاد ـ فارسی، ربا، دانش عصر فضا، شگفتیهای آفرينش، جهان آفرينش، انسان و جهان، خوارج از ديدگاه نهجالبلاغه، يك حركت انقلابی در مصر، داستان باستان، ما و مسائل روز، بيتالمال از ديدگاه نهجالبلاغه، اقتصاد اسلامی، منطق خدا شناسی، جمهوری اسلامی، رساله توضيح المسائل، آمادگی رزمی و مرزداری در اسلام، هزار و يك مسأله فقهی ـ استفتائات ج ۱ و ۲، مناسك حج ـ عربی، مناسك حج ـ فارسی و منتخب المسائل ـ عربی كه هريك از نوشته های فوق مخاطبان خاصی داشته و مورد استفاده اقشار مختلف قرار میگيرد.
منبع:ایکنا
فیلمی یافت نشد